رادمهررادمهر، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

رادمهر رنجبران

يازده سالگي ات پر بار و پر از موفقيت 😘

80 روزگی

سلام گل پسری ؟ خوبی مامانی ؟ دیروز با مانی رفتیم بیرون برات یه حساب مسکن جوانان باز کردم آخه منو بابایی دوست داشتیم یه پس اندازی داشته باشی . راستی شهرزاد دی رو بالاخره گرفتم طلسم شده بود دیگه همش بابایی یادش می رفت برام بگیره منم که بیرون نمیرم . این ماه هم عکس و وبلاگمونو چاپ نکردن،خیلی حالم گرفته شد دوباره عکس تو ایمیل می کنم براشون.   ...
28 دی 1390

مادر

  عاقبت در یک شب از شبهای دور کودک من پا به دنیا مینهد آن زمان بر من خدای مهربان نام شور انگیز مادر مینهد آن زمان طفل قشنگم بی‌خیال در میان بسترش خوابیده است بوی او چون عطر پاک یاس ها در مشام جان من پیچیده است آن زمان دیگر وجودم مو به مو بسته با هستی طفلم میشود آن زمان در هر رگ من جای خون مهر او در تار و پودم میشود میفشارم پیکرش را در برم گویمش چشمان خود را باز کن همچو عشق پاک من جاوید باش در کنارم زندگی‌ آغاز کن میگشاید نور چشمم دیدگان بوسه‌ ها از مهر بر رویش میزنم گویمش آهسته‌ ای طفل عزیز می‌پرستم من ترا مادر منم . &...
22 دی 1390

این چند روز

سلام گل پسری خوبی مامانی خبری نیست روزای معمولی ، پنج شنبه رفتیم خونه عمه فرحناز و شمابا فاطمه کوچولو بازی کردی و جمعه هم برای اولین بار با بابایی رفتین بیرون تنهایی ، خونه مامان جون . دیروز هم مانی و دایی امیررضا اومدن خونمون و تو با امیررضا چه صحبت ها که نکردی ... از دیشب هم کلی با مامانی بازی کردی عزیزم .   ...
11 دی 1390